متن آهنگ فرهاد جواهر کلام - چرا چشمات وا نمیشه
دست خالی رفتی اما ، همه زندگیمو بردی
رفتی اما تو دل من ، حتی یک لحظه نمردی
به امید دیدن تو ، لحظه هام دووم آوردن
کاشکی منتظر می موندی ،لا اقل به خاطر من
اومدم اما چه فایده ، شبو از چشام گرفتی
می خواستم پیشت بمونم ، اومدم اما تو رفتی
به دلم قول داده بودم ، که تو رو ازش نگیرم
حالا واسه دیدن تو ، خودمم باید بمیرم
دیگه دستات سرده سرده ، دیگه چشمات نمی خنده
دیگه این خسته ی تنها ، به کسی دل نمی بنده
دست خالی رفتی اما ، همه زندگیمو بردی
رفتی اما تو دل من ، حتی یک لحظه نمردی
دیگه این ثانیه ها رو ، بی تو باید بگذرونم
سر کنم با خاطراتت ، یا همه رو بسوزونم
اومدم اما چه فایده ، شبو از چشام گرفتی
می خواستم پیشت بمونم ، اومدم اما تو رفتی
گفتی می ترسی که دوری ، بین ما همیشگی شه
حالا من اینجام عزیزم ، چرا چشمات وا نمیشه
دیگه دستات سرده سرده ، دیگه چشمات نمی خنده
دیگه این خسته ی تنها ، به کسی دل نمی بنده